نوشته اصلی توسط
_دکمه
ماه اول ک وارد محل کار جدیدم شدم این اقا خیلی نگاه میکرد،حتی وقتی ازش دور میشدم و سر برمیگردوندم میدیدم اونم سربرگردونده داره نگاه میکنه،یا وقتی میدید پشت سرش دارم حرکت میکنم راهو باز میکرد ک من برم جلو
اما حرف خاصی نمیزد،روزای اول سعی کرد گفت یسری اطلاعات رو سیستم شما هست ک من باید هرروز بیام اینا رو بردارم ک رییسم مشکلشو همون دوروز اول حل کرد
تو محل کارم دوتایخچال هست،یکی تو اتاق استراحت کارگرا یکی تو اتاق من،مهندسا غذاهاشونو هرروز صبح میان اتاق من میزارن، ایشونم هرروز میومد،الان دوروزه فقط وقتی میخاد بیاد حاظری بزنه از پشت شیشه در نگا میکنه و میره و غذاشو هم میزاره تو اتاق کارگرا
این موضوع ذهنمو مشغول کرده ک شاید چون خیلی از من بدش میاد دلش نمیخاد بیاد هرروز توی اتاق ک چشمش بمن نخوره،وگرنه چ دلیلی داره ک غذاشو ک هرروز اتاق من میزاشت بزاره یه اتاقه دگ